حافظه، پرونده تخيل و گنجينه عقل، دفتر ثبت وجدان و مخزن انديشه است.(بازيل
خانه » اس ام اس » داستان جالب و کوتاه کفن دزد

داستان جالب و کوتاه کفن دزد

داستان جالب و کوتاه کفن دزد

داستان جالب و کوتاه کفن دزد

 کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند

پسر به نزد پدر رفت گفت ای پدر امرت چیست ؟

پدر گفت ،پسرم من تمام عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود

اکنون که در بستر مرگم و فرشته مرگ را نزدیک حس میکنم

بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی میکند

از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که

خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند. ..

پسر گفت ای پدر چنان کنم که میخواهی و از این پس مرد و زن را به دعایت مشغول سازم

‫پدر همان دم جان به جان آفرین تسلیم کرد.

‫از فردا پسر شغل پدر پیشه کرد

با این تفاوت که کفن از مردگان خلایق می دزدید و چوبی در شکم آن مردگان فرو مینمود

وازآن پس خلایق میگفتند خدا کفن دزد اول را بیامرزد که

فقط میدزدید و چنین بر مردگان ما روا نمیداشت

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه


استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع امکانپذیر است. این سایت ثبت شده در ستاد ساماندهی وزارت ارشاد اسلامی میباشد و تمام فعالیت های این سایت طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد. - طراحی شده توسط پارس تمز