بایگانی برچسب ها: داستان های عاطفی

داستان عجیب راهب صومعه

داستان عجیب راهب صومعه

داستان عجیب راهب صومعه  اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: ماشین من خراب شده آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟………… ادامه مطلب

ادامه مطلب

داستان فری با لباس های چرک

داستان فری با لباس های چرک

داستان فری با لباس های چرک  سالها پیش در یکی از مدارس پسربچه ای به نام فری همیشه با لباسهای چرک در مدرسه حاضر میشد هیچکدام از معلمان او رادوست نداشتند………. ادامه مطلب

ادامه مطلب

داستان غمگین در پی خوشبختی

داستان غمگین در پی خوشبختی

داستان غمگین در پی خوشبختی  مرد، دوباره آمد همانجای قدیمی روی پله های بانک توی فرو رفتگی دیوار یک جایی شبیه دل خودش، کارتن را انداخت روی زمین، دراز کشید کفشهایش را گذاشت زیر سرش، کیسه را کشید روی تنش دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش… ادامه مطلب ...

ادامه مطلب

داستان جالب و کوتاه کفن دزد

داستان جالب و کوتاه کفن دزد

داستان جالب و کوتاه کفن دزد  کفن دزدی در بستر مرگ افتاده بود،پسر خویش را فراخواند پسر به نزد پدر رفت گفت ای پدر امرت چیست ؟ پدر گفت ،پسرم من تمام عمر به کفن دزدی مشغول بودم و همواره نفرین خلقی بدنبالم بود اکنون که در بستر مرگم و فرشته مرگ را نزدیک حس میکنم بار این نفرین بیش از پیش بردوشم سنگینی میکند از تو میخواهم بعد از مرگم چنان کنی که خلایق مرا دعا کنند و از خدای یکتا مغفرت مرا خواهند. .. ادامه مطلب ...

ادامه مطلب