عزیزانم هنگام نشستن, بزرگان و ریش سپیدان را بر خود مقدم بدانید.(کوروش کبیر)
خانه » اس ام اس » اس ام اس دپرسی و غمگین شهریور 93

اس ام اس دپرسی و غمگین شهریور 93

اس ام اس دپرسی و غمگین شهریور 93

جملات گریه آور شکست عشقی شهریور 93

اس ام اس دپرسی و غمگین شهریور 93

ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺁﻣﺪﻡ ﺧﻄﺖ ﺑﺰﻧﻢ ﺍﺯ ﻗﻠﺒﻢ
ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ
ﯾﺎﺩﺕ ﺭﺍ
ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ
ﺍﻣﺎ
ﻓﻘﻂ ﻗﻠﺒﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺧﻂ ﺧﻄﯽ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ


صداى چه کسى گوش هایت را پر کرده بود که
وقت رفتن فریادها و صداى شکستنم را نشنیدى


ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻴﻢ ﻭﻟﻲ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﮐﻨﻴﻢ ﮐﻪ ﻟﺬﺗﻲ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻭﺻﺎﻝ ﻧﻴﺴﺖ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻕ ﺷﻮﻕ ﻭﺻﺎﻝ
ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺻﺎﻝ ﺑﻴﻢ ﻓﺮﺍﻕ


اس ام اس جدید دپرسی

دیگر برای که بنویسم؟
او
رفته
است


دیگر خونی برایش نمانده بود
پسری که عاشق پرستار پایگاه اهدای خون شده بود


تنهایی ام
فقط ادعا دارد
با اینهمه بزرگی اش..
جای  خالی ات را..
پر نمی کند


چرا می گویند ها نشانه جمع است ؟
اما وقتی با تن جمع ببندی
تنهاخودت می مانی و خودت


پروانه احساسم در دامی افتاده است که عنکبوت آن اسیر است
نه میتواند پرواز کند و نه بمیرد


چند روزیست که حالم دیدنیست
حالم ازاینو ان پرسیدنیست
عشق می ورزم عذابم میدهند
آب میخواهم سرابم میدهند


عاشقانه سلام کن و بعد برای همیشه برو
دلگیر نخواهم شد
دیگر به دیدارهای ناگهانی
دوست داشتنهای موقتی
و رفتنهای بی خداحافظی
عادت کرده ام


همیشه آنکه می رود؛
کمی از ما را با خود می برد

دلگیر نشو خدا
حق با شیطان بود
آدم هایت ارزش پرستیدن ندارند


چه کنم؟
جاده میرود نه من
من تا قیامت میمانم


خدا را چه دیدی
شاید رفتنت با برگشتی عاشقانه تر باشد
نمیدانم؟ دعا کنم زودتر بیایی یا بمانی و عاشقانه برگردی


ای بغض فروخفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی اش را بفشارم


میان جاده بی تو خوب می فهمم
نوشته های غم انگیز کامیونها را

خدایا.
دستانم را زده ام زیر چانه ام
مات ومبهوت نگاهت میکنم
طلبکار نیستم
فقط مشتاقم بدانم
ته قصه چه میکنی؟
بامن


در جایی که همه زغال فروش شده اند و دیگران را سیاه میکنند بیا کمی از مد افتاده باشیم
سپید بمانیم


پروانه ها در پیله دنیا را نمی فهمند  تقویم ها روز مبادا را نمی فهمند  دریا برای مردم صحرانشین دریاست  ساحل نشینان قدر دریا را نمی فهمند


مگه قلب من بت بود.؟؟
که خدا تورا برای شکستنش فرستاد..؟؟


ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﻣﺎ ﺭﺩ ﭘﺎﯾﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﻦ
ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻡ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﺑﯽ ﻣﻦ


قراره تا کجا از غم بسوزم؟
بگو تاکی چشو پا در بدوزم
که حتی از نگاهت دور بودم
نتونستم جدا باشم یه روزم
تو این دلواپسی مجبور بودم
بگم از عاشقی مستم هنوزم


خدایا در کجای زمین نیستی که خلق تو را در آسمان ها میجویند

اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود

نوشتن دیدگاه


استفاده از مطالب تنها با ذکر منبع امکانپذیر است. این سایت ثبت شده در ستاد ساماندهی وزارت ارشاد اسلامی میباشد و تمام فعالیت های این سایت طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد. - طراحی شده توسط پارس تمز