“هر روز صبح که سرکار میرفتم بجز رفتگران کسى بیدار نبود و من خوشحال ازین که در تماشاى زیبایى طلوع خورشید شریکى ندارم
تمام هواى باران زده را می بلعیدم و فراموش میکردم سر کار بودن هر روزه ام را!
الناز-اسفند١٣٩٢-روستاى لایى-منطقه هزارجریب-سر فیلم تابو”
اشتراک گذاری مطلب
ایمیل شما آشکار نمی شود