صدایت نمی زنم
نیمرخت
تمام می شود
محمدرضا نیرو
.
.
.
آغوش تو
چتر نجات من است،
چرا باز نمی شود؟
علیرضا امک چی
.
.
.
تشنهام
در هر دو نیمهی لیوانِ من
تنهایی نشسته است،
نه در حقیقت
نه در سراب
هیچ خبری از تو نیست؛
باران
برای دیگران میبارد!
کامران فریدی
.
.
.
در قلبت گنجشک مضطربیست
سکوت کردهای و
او به در و دیوار میکوبد
جهان سبک نمیشود
سارا محمدی اردهالی
.
.
.
سهم من از تو
دلتنگی بی پایانیست
که روزها دیوانه ام میکند
شبها شاعر
کامران فریدی
.
.
.
ای گل شوخ که مغرور بهاران شدهای
خبرت نیست که در پی چه خزانی داری
صائب تبریزی
.
.
.
لااقل بگو نمی خواهی برگردی
اینطوری تکلیف خودم را می دانم
و باز…
منتظرت می مانم
کامران رسول زاده
.
.
.
بغض که میکنی
ابرها
دست و پایشان را
گم میکنند
مهدی شایان
.
.
.
می ترسم
نه مثل دیوانه از بچه ها
نه مثل بچه ها از دیوانه
کسی نه خودت را
که دوست داشتنت را
از من بگیرد
علی کریمی کلایه
.
.
.
قول بده که خواهی آمد
اما هرگز نیا!
اگر بیایی
همه چیز خراب میشود
دیگر نمیتوانم
اینگونه با اشتیاق
به دریا و جاده خیره شوم
من خو کرده ام
به این انتظار
به این پرسه زدن ها
در اسکله و ایستگاه
اگر بیایی
من چشم به راه چه کسی بمانم؟
رسول یونان
.
.
.
” آه ”
یک آهو بود
ناتمام …
مُرد
سینا به منش
منبع:3علی3